2024-03-29T14:58:08Z
https://asr.urmia.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3147
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
تأثیر حشرهکشهای دیازینون، کلروپیریفوس و ایمیداکلوپرید بر برخی از شاخصهای زیستی خاک
اختر
اقتصادی
اکبر
قویدل
علی اشرف
سلطانی طولارود
معراج
شرری
مصرف بی­رویه سموم دفع آفات در سالهای اخیر و ادامه آن در آینده ممکن است اثرات زیانبار بر جامعه میکروبی خاک، به عنوان شاخص سلامت خاک و یکی از اجزای اصلی محیط زیست، داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر سه حشرهکش پرمصرف (دیازینون، کلروپیریفوس و ایمیداکلوپرید) بر شاخصهای اکوفیزیولوژیک و شیمیایی خاک بود. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد که شامل فاکتور حشرهکش در چهار سطح (سه نوع حشرهکش متفاوت به همراه خاک شاهد، بدون مصرف حشرهکش) و فاکتور زمان در سه سطح (قبل، سه ماه و شش ماه پس از کاربرد آفتکش) بود. غلظت حشرهکشها (1/0، 1 و 67/0) میلی­گرم در هر کیلوگرم خاک به ترتیب برای ایمیداکلوپرید، دیازینون و کلروپیریفوس بود. برخی از شاخصهای زیستی و اکوفیزیولوژیک خاک در ابتدای آزمایش، سه و شش ماه پس از شروع آزمایش اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در اثر کاربرد حشرهکشها پس از گذشت سه ماه، شاخصهای زیستی شامل فعالیت آنزیم دهیدروژناز، بهرة متابولیکی، تنفس پایه، تنفس برانگیخته و همچنین کربن آلی نسبت به شاهد به ترتیب 2/92 %، 7/46 %، 7/24 %، 8/15 % و 61/7 % کاهش داشته و شاخصهای فعالیت آنزیم اورهآز، کربن زیتوده میکروبی، نیتروژن زیتوده میکروبی، نسبت کربن به نیتروژن زیتوده و بهرة میکروبی خاک نسبت به شاهد 67/6 %، 1/32 %، 6/15%، 5/16% و 9/58 % افزایش داشت. همچنین نتایج نشان داد که در بین حشرهکشهای مورد استفاده در این تحقیق کلروپیریفوس بیشترین و دیازینون کمترین تأثیر منفی را بر شاخصهای اندازهگیری شده داشته است. بکارگیری حشرهکشهای دیازینون، کلروپیریفوس و ایمیداکلوپرید حداقل در کوتاه مدت تأثیر منفی بر شاخصهای اکوفیزیولوژیک خاک دارد. همچنین حساسترین شاخصها در تعیین تأثیر منفی حشرهکشها بر جامعۀ میکروبی خاک، فعالیت آنزیم دهیدروژناز، بهرة متابولیکی، تنفس برانگیخته و تنفس پایه بودند.
آفتکش
شاخص کیفیت خاک
فعالیت آنزیمی خاک
فعالیت زیستی خاک
کیفیت خاک
2021
02
19
1
13
https://asr.urmia.ac.ir/article_121010_6fff92ca82d2a8b3b51e9cd4a126677a.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
تأثیر مصرف کاه و کلش گندم بر خصوصیات جریان در نوارهای کشت گندم در شرایط دیم
علی رضا
واعظی
سمیرا
رضائی پور
اولدوز
بخشی
عملکرد گندم در کشت دیم در مناطق نیمه­خشک تحت تأثیر کمبود رطوبت ناشی از کاهش بارندگی و همچنین هدررفت آب و خاک ناشی از فرسایش آبی می­باشد. اطلاعات محدودی در زمینه روش­های کاهش تولید جریان آب در کشت دیم وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر افزودنی کاه و کلش گندم در سطح خاک بر خصوصیات جریان در نوارهای کشت گندم دیم در منطقه­ای نیمه­خشک در زنجان انجام گرفت. پنج سطح کاه و کلش گندم (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد پوشش سطح به ترتیب معادل صفر، 5/1، 3، 5/4 و 6 تن در هکتار) در سه تکرار در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی مصرف شد. در مجموع 15 کرت به ابعاد 2 متر در 5 متر در کشتزار احداث شد و خصوصیات جریان شامل زمان آغاز، سرعت، تنش برشی، قدرت، شعاع هیدرولیکی و حجم جریان در شیارها تحت جریانی با دبی 2 لیتر بر دقیقه بررسی شد. ویژگی­های خاک (ظرفیت نگهداری و سرعت نفوذ) و خصوصیات جریان (زمان آغاز، شعاع هیدرولیکی، سرعت، تنش و قدرت) به شدت تحت مصرف کاه و کلش قرار گرفتند (01/0p <). با مصرف کاه و کلش، ظرفیت نگهداری آب و نفوذپذیری خاک بهبود یافتند و سرعت، تنش برشی، شعاع هیدرولیکی، قدرت و حجم جریان به شدت کاهش یافت. در تیمار 100 درصد کاه و کلش، ظرفیت نگهداری آب (6/15 درصد) و سرعت نفوذ (1/12 سانتی­متر بر ساعت) نسبت به شاهد به ترتیب 74 درصد و 4/2 برابر افزایش و حجم جریان 7/3 برابر کاهش یافت. در تیمار 75 درصد نسبت به تیمار 100 درصد، تفاوتی معنی­دار از نظر بهبود ویژگی­های خاک و مهار ویژگی­های جریان مشاهده نشد. از این رو مصرف 75 درصد کاه و کلش (معادل با 5/4 تن درهکتار)، برای بهبود ویژگی­های فیزیکی خاک و مهار جریان آب در نوارهای کشت گندم دیم مؤثر است.
زبری سطح
سرعت نفوذ
ظرفیت نگهداری
فرسایندگی جریان
مقاومت خاک
2021
02
19
14
27
https://asr.urmia.ac.ir/article_121011_167caee7e442320c5b0e5f99bfa6c30d.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
مقایسه گروهبندی و کیفیت مرزبندیهای موروثی خاک با مدلهای دادهکاوی کمّی: مطالعه موردی بخشهایی از استان چهارمحال و بختیاری
زهرا
رسائی
جهانگرد
محمدی
اعظم
جعفری
کشف ارتباط بین خاکها و گروهبندی آنها بر اساس فاکتورهای مختلف، دربرگیرنده اهمیت بسزایی در زمینههای مختلف از جمله مدیریت اراضی و کشاورزی پایدار میباشد. این امر با ترسیم مدلهای ذهنی و بر اساس فاکتورهای محیطی در قالب نقشههای سنتی خاک آغاز، و با استفاده از مفهوم فاصله و شباهت به کمک مدلهای کمّی و ریاضی، ادامه یافته است. تحقیق حاضر بهمنظور مقایسه گروهبندیهای در دسترس نقشه سنتی خاک با مدلهای کمّی کلاسیک و مدرن صورت میگیرد. به این منظور، دادههای موروثی خاک منطقه شهرکرد-بروجن با کمک الگوریتمهای مختلف از جمله خوشهبندی سلسله مراتبی، میانگینهای کا، درخت طبقهبندی و فاصله تاکسونومیکی گروهبندی شدند و نتایج با کلاسهای خاک نقشه موروثی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج بررسیها در رزلوشن مکانی 90 متری نشان داد که گروهبندیهای بدست آمده از درخت طبقهبندی، با کلاسهای نقشه موروثی، بیشترین همخوانی را دارند. همچنین، الگوریتمهای خوشهبندی سلسله مراتبی و میانگینهای کا معمولی نیز به ترکیب گروهی مشابه با الگوی فیزیوگرافیک سنتی از نظر ویژگیهای محیطی و مورفولوژیکی منجر شدند. آنالیز فاصله تاکسونومیکی با در نظر گرفتن همبستگی بین گروهها و همچنین ویژگیهای مورد بررسی، به بهترین ترکیب کلاسها از نظر ویژگیهای مختلف آنها و همچنین بالاترین همبستگی درون کلاسی (522/0) و کمترین نسبت تغییر واریانس گروهی (915/0) منجر گردید. مقادیر کم آماره آنالیز تجزیه واریانس چندگانه (بین 001/0 در مدل سنتی تا 014/0 در مدل درختی)، نشان داد مدلهای مورد بررسی بجز میانگینهای کا، خاکها را بطور مؤثری از یکدیگر تفکیک کردهاند. بطورکلی، استفاده از مدلهای طبقهبندی عددی میتوانند به نمایان کردن روابط کمّی بین خاکها منجر شود. خاکشناس میتواند در نهایت ترکیب این گروهبندیها را با استفاده از تجربه و آگاهی خویش از منطقه مورد بررسی در راستای دستیابی به گروههای یکنواختتر از نظر ویژگیهای مدیریتی و تاکسونومی آنها تعدیل یا تصحیح کند.
نقشه سنتی خاک
طبقهبندی عددی
مرزبندی واحد نقشه
فاصله تاکسونومی
واریانس چندگانه
2021
02
19
28
43
https://asr.urmia.ac.ir/article_121012_7448728d21f0d25ed7749e88aab96896.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
تأثیر زغالهای زیستی چوب گردو و پوست سبز میوه گردو بر وضعیت نگهداشت آب در یک خاک شنی
شجاع
قربانی دشتکی
مهدیس
توژی
حمیدرضا
متقیان
احمدرضا
قاسمی
خشکسالی و تنش حاصل از آن یکی از مهم­ترین و رایج­ترین تنش­های محیطی بوده که ویژگی­های مختلف خاک و در نتیجه تولیدات کشاورزی را با محدودیت روبرو می­سازد. پژوهشگران بهمنظور بهینه نمودن ویژگی­های خاک و کم نمودن اثر تنش­های یادشده از اثر بهساز­های آلی از جمله زغال زیستی استفاده نموده­اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر زغال زیستی و ماده خام چوب درخت گردو و پوست سبز میوه آن بر منحنی رطوبتی و پارامتر­های هیدرولیکی خاکی با بافت شنی در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. زغال زیستی مورد استفاده در دمای 400 درجه­ی سلسیوس و مدت ­زمان دو ساعت در شرایط محدودیت اکسیژن تهیه شد. بهسازها (چوب درخت گردو و پوست سبز میوه گردو و زغالهای زیستی­ حاصل از آنها) در نسبت­های یک و دو درصد وزنی/وزنی (معادل صفر، 36 و 72 تن در هکتار) در سه تکرار با خاک مخلوط و بهمدت 120 روز در شرایط گلخانه انکوبه شدند. پس از آن، منحنی رطوبتی نمونه­ها با دستگاه جعبه شنی و صفحات فشاری اندازه­گیری شد. آنالیز­ آماری داده­ها نشان داد ویژگی­های جرم ویژه ظاهری، تخلخل، پایداری خاکدانه­ها در حالت تر و پارامتر­های معادله ون­گنوختن به جزء پارامتر رطوبت باقی­مانده در تیمار­های زغال زیستی نسبت به تیمار شاهد تفاوت معنی­داری داشتند. به­طوری که با کاربرد دو درصد زغال زیستی پوست سبز گردو جرم ویژه ظاهری 17 درصد نسبت به تیمار شاهد کاهش و تخلخل کل خاک به­ترتیب 13 و 11 درصد افزایش یافت. کاربرد دو درصد زغال زیستی بیشترین تأثیر را بر منحنی رطوبتی خاک داشت. همچنین، افزودن زغال زیستی به خاک باعث افزایش چشمگیر نگهداشت آب خاک در مکش­های کم شد و با افزایش مکش تفاوت در رطوبت خاک بین تیمارهای مختلف کاهش یافت. با توجه به اینکه منحنی رطوبتی در مکش­های کم متأثر از حجم منافذ درشت و ساختمان خاک است می­توان گفت که افزودن زغال زیستی موجب افزایش منافذ درشت خاک گردید. به­کار­گیری مقادیر مناسب زغال زیستی به­عنوان یک بهساز خاک کشاورزی تا حدی می­تواند ویژگی­های فیزیکی و هیدرولیکی خاک­های شنی مناطق نیمه­خشک را بهبود بخشد.
زغال زیستی
چوب گردو
پوست سبز میوه گردو
منحنی مشخصه رطوبتی
ویژگیهای فیزیکی
2021
02
19
44
56
https://asr.urmia.ac.ir/article_121013_f9450a55504420542d7aafa348dc64c1.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
ارزیابی تأثیر عملیات آبخیزداری بر کاهش فرسایش و رسوب (مطالعه موردی: حوزه آبخیز علیکندی بوکان)
ابوذر
جعفری
مهدی
سرائی تبریزی
حسین
بابازاده
فرسایش خاک، باروری اراضی بالادست را تقلیل داده و از طریق رسوبگذاری در اراضی پایین­دست، به آنها خسارت وارد میکند. بهمنظور ارزیابی تأثیر عملیات آبخیزداری بر کنترل فرسایش و کاهش رسوبدهی، پیمایش صحرایی بررسی عملکرد هر سازه، در حوزه آبخیز علیکندی بوکان صورت گرفت .عملیات آبخیزداری انجام شده شامل بندهای گابیونی و خشکه­چین، سنگی و ملاتی بود. ارزیابی وضعیت فرسایش خاک و رسوب­دهی به کمک مدل پسیاک اصلاح شده و نیز حجم­سنجی رسوبات در پشت سازههای مکانیکی برای ارزیابی اثر اقدامات آبخیزداری، انجام گردید. نتایج ارزیابی نشان داد که فرسایش خاک و رسوب­دهی در حوضه مورد مطالعه، بر اثر اجرای عملیات مکانیکی کاهش یافته است. در اثر احداث بندهای رسوب­گیر در سطح حوزه آبخیز، جمعاً 5/75806 مترمکعب رسوب کنترل شده که حدود 42 درصد میباشد. میزان عملکرد کنترل رسوب در واحد حجم برای سازههای توری­سنگی 21/0 مترمکعب، برای سازههای خشکه­چین با روکش ملاتی 77/0 و برای سازههای سنگی و ملاتی 43/0 مترمکعب بوده است. یافتهها نشان داد که که سازههای خشکه­چین با روکش ملاتی بیشترین تأثیر را در سطح حوضه داشته است. در نهایت پیشنهاد میشود که در حوضه مورد نظر و حوضههایی که شرایط مشابه دارند، برای تأثیر مثبت و عملکرد بهتر اقدامات اجرایی، تلفیقی از عملیات مکانیکی و عملیات بیولوژیکی در منطقه اجرا شود.
خشکهچین
رسوبسنج
سازههای آبی حفاظتی
کنترل فرسایش
گابیون
2021
02
19
57
68
https://asr.urmia.ac.ir/article_121014_ca3395e905d273a4e0b90ef57f0de821.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
روشهای اصلاح آلودگی آرسنیک در آب و خاک
ابراهیم
سپهر
محمد علی
شیری آذر
آرسنیک یک عامل سرطان­زا است که وجود آن در منابع آبی و خاکی در غلظتهای بیشتر از حد قابلقبول یک تهدید زیستمحیطی تلقی میشود. آلودگی آب و خاک به آرسنیک، مهمترین مسیر ورود آن به چرخه غذایی انسان است. آرسنیک در محیط زیست به شکل­های آلی و معدنی وجود دارد و سمیت شکل­های معدنی به علت حلالیت و تحرک بالای آنها بیشتر است. آرسنیک در خاک معمولاً به شکل جذبشده به سطوح ذرات خاک بهویژه اکسی هیدروکسیدهای آهن و به عنوان جزئی از کانی­های خاک وجود دارد که پایداری و تحرک آنها تابع شرایط محیطی از قبیل pH، Eh و وجود یونهای رقابت کننده است. روشهای سمیت زدایی آرسنیک از آب و خاک به سه نوع فیزیکی، شیمیایی و زیستی تقسیم میشوند. کمهزینه بودن، دوستدار محیطزیست، عدم تولید بقایای سمی، گونه­بندی آرسنیک و عملیات اجرایی آسان از عوامل تأثیرگذار در انتخاب نوع روش است. در این مقاله مقدار و عوامل تعیینکننده غلظت و گونه­بندی آرسنیک در آب، خاک و روش جزءبندی آرسنیک در خاک مرور میشود. در ادامه روشهای حذف و سمیت زدایی آرسنیک از آبوخاک با تأکید بر روشهای جذب و نامتحرک سازی آن با استفاده از موادی با منشأ طبیعی، فراوانی زیاد، غیر آلاینده بودن و دارای ظرفیت بالای جذب مرور می­شود.
آرسنیک
سمیت
اکسی هیدروکسیدهای آهن
جذب
2021
02
19
69
84
https://asr.urmia.ac.ir/article_121015_98fbfa32f05375cda67de4571b880ab1.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
تعیین اولویت کشت برای برخی از تیپهای بهرهوری باغی جهت احداث باغ در منطقه خداآفرین
امید
احمدی
پریسا
علمداری
مسلم
ثروتی
تورج
خوش زمان
ارزیابی تناسب اراضی مهم­ترین مرحله در آمایش سرزمین بوده و ارزیابی سریع با دقت و صحت بالا، ضروری است. در این راستا، کاربرد مدلهای رایانهای، برای مدیریت و ارزیابی منابع خاک اجتناب­ناپذیر است. هدف از این تحقیق، استفاده از سیستم میکرولیز در قالب مدل ترازا در تشخیص محدودیتهای بیواقلیمی، مدل سرواتانا در پیشبینی قابلیت استعداد اراضی و مدل آلماگرا برای ارزیابی تناسب اراضی تیپهای بهرهوری زیتون، هلو و مرکبات در منطقه­ای با وسعت 16555 هکتار در شمال­شرق استان آذربایجان شرقی (شهرستان خداآفرین) می­باشد. بدین منظور، ویژگیهای مورفولوژیکی، فیزیکی و شیمیایی 11 خاکرخ شاهد مورد مطالعه قرار گرفت. خاکهای تحت بررسی بر اساس کلید ردهبندی آمریکایی در دو رده اریدیسول­ها شامل زیرردههای Calcids، Cambids و Gypsids) و انتیسول­ها با زیررده Orthents رده­بندی شدند. بر اساس مدل ترازا، تیپهای بهرهوری زیتون و هلو، در کلاس کمبود رطوبت h2 و مرکبات در کلاس h3 قرار گرفتند. بنابراین در دوره رشد به­ترتیب بین 20 تا 40 درصد و 40 تا 60 درصد کاهش تولید خواهند داشت. نتایج حاصل از مدل سرواتانا نشان داد که 82/82 درصد از اراضی مورد مطالعه مستعد برای کشاورزی و 18/17 درصد برای مرتع و جنگلکاری قابل توصیه هستند. نتایج ارزیابی تناسب با مدل آلماگرا نشان داد که هیچ کدام از تیپهای بهرهوری مورد مطالعه، در کلاس S1 قرار نگرفتند. محدودکنندهترین عاملهای خاکی نیز به­ترتیب فراوانی و گسترش بافت خاک، عمق موثر، آهک، توسعه یافتگی و سدیمی بودن بودند. نهایتاً تیپ بهرهوری هلو مناسبترین محصول با توجه به شرایط اقلیم، زمیننما و خاک بوده و اولویت کشت در منطقه به­صورت هلو، زیتون و مرکبات می­باشد.
تناسب اراضی
توسعه پایدار
میکرولیز
2021
02
19
85
97
https://asr.urmia.ac.ir/article_121016_f0000ae073c50b010eb1a6af18571718.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
اثر کادمیوم بر رشد و جذب برخی عناصر غذایی در گیاه یونجه همزیست با Rhizophagus intraradices
الهام
ملک زاده
هدف پژوهش، ارزیابی اثر سطوح کادمیوم بر رشد، جذب عناصر فسفر، آهن، روی، مس و منگنز در گیاه یونجه همزیست با قارچ Rhizophagus intraradices بود. آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی شامل دو سطح قارچ (تلقیح و عدم تلقیح با قارچR. intraradices ) و چهار سطح کادمیوم (0، 15، 30 و 45 میکرومولار کادمیوم) در سه تکرار انجام گردید. وزن خشک شاخسارها و ریشه گیاهان تلقیحشده با AM (M) و تلقیحنشده (NM) تحت تاثیر کادمیوم قرار گرفت. وزن خشک شاخسارها و ریشه در سطوح 15، 30 و 45 میکرومولار کادمیوم، بهترتیب کاهش 0، 2/8، 25 و 5/9، 2/16 و 8/39 درصدی نسبت به شاهد داشتند. وزن خشک شاخسارها و ریشه گیاهان M بهترتیب 7/48 و 8/42 درصد بیشتر از گیاهان NM بود. اثر قارچ بر جذب فسفر شاخسارها و ریشه معنیدار گردید. جذب فسفر شاخسارها و ریشه گیاهان M بهترتیب 1/54 و 6/49 درصد بیشتر از گیاهان NM بود. اثر کادمیوم بر درصد کلونیزاسیون ریشه و وابستگی مایکوریزی گیاه معنیدار گردید. در سطوح 15 و 30 میکرومولار کادمیوم، درصد کلونیزاسیون ریشه و وابستگی مایکوریزی بهترتیب افزایش 2/38، 7/35 و 100، 77 درصدی نسبت به تیمار شاهد داشتند. بیشترین کادمیوم جذبشده در شاخسارها و ریشه بهترتیب در تیمار مایکوریزی سطح 15و 45 میکرومولار کادمیوم بودند که افزایش 97/81 و 99/71 درصدی نسبت به تیمار غیرمایکوریزی در همان سطوح داشتند. با افزایش غلظت کادمیوم، از انتقال کادمیوم ریشه به شاخسارها کاسته شد. در تمام سطوح کادمیوم، مقدار آهن، روی، مس و منگنز غالباً در ریشهها بیشتر از شاخسارها بود. بهطورکلی، با افزایش غلظت کادمیوم، جذب آهن، روی، مس و منگنز در گیاه نسبت به شاهد کاهش یافت. در سطوح کادمیوم نسبت به شاهد، انتقال آهن، روی و منگنز از ریشه به شاخسارها کاهش و در مورد مس افزایش یافت.
آلودگی خاک
عناصر ریزمغذی
فلزهای سنگین
قارچ آربسکولار مایکوریزا
گیاه علوفهای
2021
02
19
98
115
https://asr.urmia.ac.ir/article_121017_b1cd69c3234d905cce04edb3b8aa66f6.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
اثر نیتروژن و شوری آب آبیاری بر عملکرد و بهرهوری آب کلزا در سطوح مختلف رطوبت خاک
مهرداد
چاخرلو
سینا
بشارت
وحید
رضا وردی نژاد
بحران آب از یک طرف و شوری شدن اراضی از طرف دیگر، بخش کشاورزی را با چالش­های جدی روبرو ساخته است. هدف این تحقیق، بررسی اثرهای سطوح کود نیتروژن بر عملکرد و بهره­وری آب کلزای پاییزه (Brassica Napus) و رقم اکاپی در شرایط تنش خشکی و شوری در حوزه دریاچه ارومیه می­باشد. این پژوهش در قالب آزمایش فاکتوریل و بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی، در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی گروه مهندسی آب دانشگاه ارومیه اجرا شد. آبیاری به عنوان فاکتور اول در سه سطح، آبیاری تا حد ظرفیت مزرعهای، 75% و 50% ظرفیت مزرعهای، شوری در سه سطح، بدون تنش شوری، آبیاری با آب 7 و 14 میلی موس بر سانتی­متر و نیتروژن در سه سطح به ترتیب با مقادیر 60، 120 و 180 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار، اعمال گردید. بیشترین عملکرد دانه در تیمار آبیاری تا ظرفیت مزرعه، نیتروژن 180 کیلوگرم در هکتار و بدون تنش شوری و کمترین عملکرد دانه در تیمار آبیاری تا 50% ظرفیت زراعی، 60 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص و 14 میلی موس بر سانتی­متر شوری به ترتیب با مقادیر 45/4 و 59/0 تن در هکتار بدست آمد. بیشترین مقدار این شاخص در تیمار آبیاری تا ظرفیت مزرعه، نیتروژن 180 کیلوگرم در هکتار و بدون تنش شوری، و کمترین آن در تیمار آبیاری تا 50% ظرفیت زراعی، 60 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص و 14 میلی موس بر سانتی­متر شوری به ترتیب برابر با 5/8 و 2/1 تن در هکتار حاصل شد. بر اساس نتایج، استفاده از کود نیتروژن می­تواند اثرهای سوء تنش شوری را تا حد زیادی جبران نماید. در بین صفات اندازه­گیری شده در این تحقیق، ارتفاع بوته، کمترین تغییر معنی­دار را در برابر انواع تنش­های آبی و شوری از خود نشان داد. افزایش غلظت نمک در آب، سبب، کاهش بهره­وری آب گردید.
کم آبی
نمک
راندمان آب
کارایی مصرف آب
کود
2021
02
19
116
130
https://asr.urmia.ac.ir/article_121018_b244b66f89e04ff1f989d88aa38caa3d.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
ارزیابی تناسب اراضی با استفاده از مدل فائو و کراپوات جهت برآورد نیاز آبی سیب در منطقه دربرود ارومیه
ژاله
افرا
حمیدرضا
ممتاز
وحید
رضاوردی نژاد
زمانی به کشاورزی پایدار دست خواهیم یافت که استفاده از اراضی، مبتنی بر ظرفیت خاک و آب باشد. در غیر این صورت، اراضی با فرآیند­های تخریبی و فرسایشی روزافزون مواجه خواهند شد. این تحقیق، با هدف ارزیابی تناسب اراضی 200 هکتار از اراضی باغی جنوب دشت ارومیه (سری خاک دربرود) و ارائه مدل آبیاری مناسب توسط مدل کراپ­وات، با توجه به شرایط حاکم بر منطقه (کم­آبی و عدم زهکشی مناسب) برای سیب که محصول باغی غالب منطقه (55 درصد) می­باشد، صورت گرفت. مطالعات اقلیمی با توجه به آمار ده ساله (1394-1384) منطقه تعیین و ارزیابی شاخص زمین به روش پارامتریک (ریشه دوم) صورت گرفت. نتایج ارزیابی نشان داد که زیر کلاس زمین و خاک منطقه به علت محدودیت زهکشی درجه S3w بوده و از لحاظ تناسب اقلیم و درجه حرارت­، فاکتور میانگین دمای حداقل شبانه ­روز در طول یک ماه قبل از برداشت­، کلاس اقلیم منطقه را به S2 تقلیل داد. همچنین از کراپ­وات و توانایی این مدل در برآورد عملکرد محصولات باغی مهم منطقه تحت مدیریت کم­آبیاری در اقلیم ارومیه از طریق مقایسه نتایج مدل با نتایج حاصل از ارزیابی مدل فائو استفاده گردید. نتیجه این تحقیق نشانگر بیش آبیاری بدون تأثیر مثبت بر عملکرد محصول و توجیه اقتصادی آن بود­­. ارائه پروژه­های آبیاری بر اساس یک مدل آبی مناسب­، بهره­وری مصرف آب­ را افزایش خواهد داد­.
ارزیابی کیفی
عملکرد محصول
مدل آبی
جنوب دشت ارومیه
2021
02
19
131
142
https://asr.urmia.ac.ir/article_121019_96a83e07da760750c329de29ae1bd061.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
ارزیابی کارایی لاینهای خالص آفتابگردان روغنی (Helianthus annuus L.) از لحاظ جذب و مصرف فسفر خاک
مریم
رسول زاده
رضا
درویش زاده
ابراهیم
سپهر
هادی
علیپور
فسفر بعد از نیتروژن، مهمترین عنصر غذایی ضروری و پرمصرف مورد نیاز گیاه بوده و مهمترین نقش را در تولید و انتقال انرژی دارد. در آزمایشی کارایی جذب و مصرف فسفر 100 لاین خالص آفتابگردان روغنی جمع­آوری شده از نقاط مختلف جهان، در دو شرایط بهینه و کمبود فسفر قابل جذب، بر اساس طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار، در شرایط گلدانی ارزیابی گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد لاین­ها از لحاظ وزن خشک بخش هوایی، مقدار و غلظت فسفر کل، شاخص پاسخ به کود، شاخص های کارایی جذب و مصرف فسفر و شاخص کارایی محاسبه شده فسفر تفاوت معنی­داری دارند. میانگین شاخص کودپذیری برای لاین­های آفتابگردان برابر 4/47 بود. دامنه این شاخص از 7/4 تا 7/266 گرم متغیر بود. میانگین شاخص کارایی جذب فسفر برای لاین­های آفتابگردان برابر 38/0 میلیگرم بر کیلوگرم بدست آمد. دامنه این شاخص بین 08/0 تا 79/0 متغیر بود. میانگین کارایی مصرف فسفر برای لاین­های آفتابگردان روغنی در شرایط کمبود فسفر برابر 67/2 و در شرایط بهینه فسفر برابر با 35/1 گرم ماده خشک بر میلیگرم فسفر بود. دامنه این شاخص از 11/1 تا 11/6 گرم ماده خشک بر میلی­گرم فسفر متغیر بود. دامنه تغییرات شاخص کارایی فسفر بین 3/38 تا 2/90 درصد بود. بر اساس شاخص­های اندازهگیری شده لاین­های 1، 73، 2، 8، 34، 46، 47، 70 و 89 به عنوان لاین­های فسفر-کارا و لاین­های 45، 56، 95، 11، 12، 27، 52، 71، 73، 78 و 94 لاین­های فسفر-ناکارا معرفی می شوند. لاینهای فسفر-کارا میتوانند پتانسیل بالقوهای در تولید ارقام هیبرید فسفر-کارا در پروژههای به نژادی فراهم آورند.
آفتابگردان
تنش غیر زیستی
ژنوتیپ فسفر-کارا
کمبود فسفر
2021
02
19
143
157
https://asr.urmia.ac.ir/article_121020_ee24cd4ac36e3ebb474ec2460b2a6662.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
کارایی مدلهای فرکتالی در برآورد توزیع اندازه ذرات خاک
سودا
شعبانی
کامران
زینال زاده
الناز
رضایی
توزیع اندازه ذرات یکی از مهم­ترین ویژگی­های فیزیکی خاک بوده که تعیین آن با روش­­های کم­هزینه، سریع و دقیق، ضروری می­باشد. در این پژوهش، کارآیی هفت مدل فرکتال در برآورد مشخصه­های توزیع اندازه ذرات 40 نمونه در پنج بافت خاک شامل رسی، لوم­رسی، رس­سیلتی، لوم­شنی و لوم­رسی­شنی با استفاده از شاخص­های آماری مختلف بررسی شد. برای این منظور، 28 نقطه از منحنی دانه­بندی با استفاده از روش الک و روش هیدرومتری برای هر نمونه خاک اندازه­گیری گردید. برازش مدل­های مورد مطالعه از طریق رگرسیون غیرخطی و با استفاده از برنامه Matlab انجام شد. نتایج پژوهش، تأثیر بافت خاک را روی مقدار بعد فرکتال نشان داد. در بین مدل­های مورد مطالعه، مدل پریر و همکاران (1999) بیشترین خطای برازش را برای تمام بافت خاک­ها داشت. همچنین، مدل­های بیرد و همکاران (2000)، پریر و بیرد (2002) و کراوچنکو و ژانگ (1998) بهترین عملکرد را در برآورد بعد فرکتال داشتند. شاخص­های آماری نشان دادند که مدل­های فرکتال دو پارامتری نسبت به مدل­های تک پارامتری برازش بهتری به منحنی توزیع ذرات خاک دارند. مدلهای توزیع اندازه ذرات مطالعه شده، در ارزیابی مقادیر D60 و D50 نسبتاً دقیق بودند. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل­های فرکتالی می­توانند قابلیت قابل قبولی در برآورد مشخصه­های توزیع اندازه ذرات خاک داشته باشند.
بافت خاک
محیط متخلخل
مدلهای توزیع اندازه ذرات
ویژگیهای فیزیکی خاک
فرکتال
2021
02
19
158
168
https://asr.urmia.ac.ir/article_121021_9cd29ed5778b61e5e13a0290e8da0b04.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
کارایی سیستم های RS و GIS در برآورد فرسایش بادی خاک ساحل شرقی دریاچه ارومیه
ساغر
چاخرلو
علی اصغر
جعفرزاده
عباس
احمدی
بختیار
فیضی زاده
فرزین
شهبازی
فرسایش بادی یکی از جنبه­های مهم تخریب اراضی در مناطق خشک و نیمه­خشک بوده و چالشی جدی در برابر تولید پایدار و مدیریت اراضی محسوب میشود. در این تحقیق، برای برآورد فرسایش بادی خاک در ساحل شرقی دریاچه ارومیه، از مدل ارزیابی جامع استفاده شد که با دقت کلی ۱۲/۶۶٪، موثر بوده و در آن از شش عامل مهم فرسایش پذیری بادی خاک، شاخص­های خشکی و پوسته خاک، پوشش گیاهی، شدت باد و تعداد روزهای برفی استفاده می­شود. برای بدست آوردن فرسایش بادی خاک، نمونه­ها بصورت تصادفی از عمق10-0 سانتی­متر در 153 نقطه از سه لایه ارتفاعی (1271-1273 و 1273-1275 و 1275-1278متر ارتفاع از سطح دریا) در سایت­های انتخابی تهیه و جهت بررسی ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی، به آزمایشگاه منتقل گردید. از روش AHP نیز برای تعیین وزن هر عامل در یک سیستم چند معیاری طی سال­های 2017-2005 استفاده و پوشش گیاهی بسیار ضعیف منطقه با تغییرات سالیانه ناچیز، به عنوان مهمترین عامل موثر در مدل فرسایش بادی شناخته شد. نتایج نشان داد فرسایش زیاد بهترین دقت (۷۶/0)، فرسایش کم (۶۴/0) و فرسایش متوسط (۵۷/0) را نشان می­دهند و پایین بودن دقت فرسایش کم و متوسط، به علت وجود نقاط مشاهده میدانی بیشتر در مناطق فرسایشی شدید است که بر صحت نتایج ارزیابی تأثیر می­گذارد. صحت مدل ارائه شده در تبین کلاس فرسایش بادی شدید بیشتر از سایر کلاس­ها بوده و بیانگر قرار گرفتن ۵۶/۴۵٪ از منطقه مورد مطالعه در کلاس فرسایش بادی شدید (۵۳/۰< WEI) است. درصورتیکه، 97/23% دارای فرسایش متوسط (۵۳/۰>WEI> ۴۸/۰) و 47/30 درصد دارای فرسایش کم (۴۸/۰> WEI) می­باشد. در نتیجه، صحت ارزیابی کلی مدل فرسایش بادی خاک ایجاد شده در این تحقیق می­تواند کاربرد خوبی در منطقه شرق دریاچه ارومیه داشته باشد. کل نتایج بیانگر روند کاهش شدت فرسایش از مناطق میانی به شمالی و جنوبی است.
مدل ارزیابی جامع
دقت فرسایش
AHP
2021
02
19
169
180
https://asr.urmia.ac.ir/article_121022_fe8367baf32ddf39c8133b05db6471e6.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
اثر پوششهای گیاهی بر ذخیره کربن آلی خاک و میزان تثبیت دیاکسید کربن در کاربریهای دراز مدت، منطقه بجستان
حسن
فیضی
صدیقه
ملکی
رضا
پوزشی
پوشش اراضی و تخریب خاک، به طور موثر بر انتشار گازهای گلخانهای اثر گذاشته و منجر به گرمایش جهانی میگردد. از این رو، این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین ذخیره کربن آلی خاک، پوشش اراضی و کاربریهای مختلف در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری در منطقه بجستان استان خراسان رضوی انجام گرفت. تعداد 122 نمونه خاک (دو عمق × 61 موقعیت نمونهبرداری= 122 نمونه) از اراضی با کاربری مختلف باغی (انار، پسته و زعفران)، زراعی (جو)، بیابانی (زیر اشکوب درختان تاغ و فضای بین درختان) و مرتعی برداشت گردید. نتایج نشان داد که خاک زیر پوشش تاغ در عرصههای بیابانی در لایه سطحی (Kg m-2 17/3) و باغات انار در هر دو عمق (Kg m-2 57/2 در عمق 20-0 سانتیمتری و Kg m-2 63/1 در عمق 40-20 سانتیمتری) دارای بیشترین میزان ذخیره کربن بود. به عبارتی، خاک زیر اشکوب تاغ 35/21 درصد از کل ذخیره کربن سطحی را به خود اختصاص داده و معادل66/116 تن در هکتار CO2 جذب شده در خاک دارا میباشد و حدود 5/3 برابر بیشتر از مناطق بین درختان تاغ میباشد. در نهایت، میزان CO2 جذب شده در خاک پوششهای مطالعاتی، به ترتیب دارای ارزش 45/8193 و 00/3018 دلار در هکتار در افق سطحی و زیر سطحی بود. مقایسه دادههای کربن آلی خاک مربوط به سالهای 1382 و 1396 در اراضی تحت کشت در افق سطحی خاک نشان از افزایش 60/10 و 23/19 درصد به ترتیب در باغات انار و پسته و در ارتباط با زعفران و جو نیز 5/3 تا 4 برابر افزایش نشان داده است. بنابراین، داشتن اطلاعات کافی از تغییرات (مثبت و منفی) در کربن آلی خاک با زمان به منظور ارزیابی اثرات مدیریتهای متفاوت اراضی مختلف در افزایش فرآیند ذخیره کربن، میتواند در مدیریت پایدار اراضی به ویژه مناطق خشک کشور موثر باشد.
تغییرات زمانی
تثبیت کربن
عمق خاک
منطقه خشک
2021
02
19
181
196
https://asr.urmia.ac.ir/article_121023_943c4d98b1d79c4432646ebbd9863c19.pdf
تحقیقات کاربردی خاک
2423-7116
2423-7116
1399
8
4
تأثیر تنک خوشه خرما بر برخی ویژگیهای فیزیکی، فیزیولوژیکی، عناصر معدنی و عارضه خشکیدگی خوشه خرما در منطقه بم
حکیمه
استوارزاده
عباس
صمدی
ابراهیم
سپهر
عارضه خشکیدگی خوشه خرما یکی از مشکلات مهم نخلستان­های ایران است که کمیت و کیفیت میوه خرما را تحت تأثیر قرار می­دهد. هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر تنک خوشه به عنوان یک عامل مدیریتی بر روی عارضه خشکیدگی خوشه خرما و ویژگی­های فیزیکی، شیمیایی و فیزیولوژیکی میوه­های خرمای رقم مضافتی بود. آزمایش در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی انجام شد. چهار تیمار تنک خوشه اعمال شد که شامل: T1، کوتاه کردن یک سوم کل خوشک­ها از نوک انتهایی در مرحله گرده افشانی (1/3 tippol)؛ T2، برداشتن یک سوم کل خوشک­ها در مرحله کیمری (1/3 skim)؛ T3،کوتاه کردن یک سوم کل خوشک­ها از نوک انتهایی در مرحله کیمری (1/3 tipkim)؛ T4، برداشت کامل برخی خوشه­ها (روش سنتی کشاورزان به عنوان شاهد) بودند. برخی ویژگی­های فیزیکی (درصد خوشه خشکیده، درصد میوه خشکیده، وزن میوه، طول و قطر میوه)، فیزیولوژیکی (میزان پرولین و کربوهیدرات کل، فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز و گایاکل پراکسیداز میوه خرما) و شیمیایی (مقدار پتاسیم و فسفر میوه خرما) نخل­های خرما اندازه­گیری شد. نتایج نشان داد که درصد خوشه­ها و میوه­های خشکیده در تیمارهای تنک 1/3 tippol و 1/3 skim در مقایسه با تیمار شاهد؛ به طور معنی­داری (p ≤0.05)کاهش یافت. در مقایسه با تیمار شاهد؛ تیمارهای 1/3 tippolو 1/3 skim به طور معنی­داری (p ≤0.05) باعث افزایش وزن (%30)، قطر (%30)، میزان پرولین (%69)، فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (SOD) (%90) و پتاسیم (K) (%13) میوه خرما شدند. می­توان نتیجه­گیری کرد تیمارهای تنک 1/3 tippol و1/3 skim به طور قابل ملاحظه­ای عارضه خشکیدگی خوشه خرما را کاهش دادند. کوتاه کردن یک سوم کل خوشک­ها از نوک انتهایی در مرحله گرده افشانی به علت همزمانی گرده افشانی و تنک، به نخلداران منطقه توصیه می­گردد.
آنتی اکسیدانها
تنک
عارضه خشکیدگی خوشه خرما
نخل خرما
2021
02
19
197
207
https://asr.urmia.ac.ir/article_121024_85b2aefc7cf035726fcd14ea19910a02.pdf