دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522The impact of land use on the relative abundance and composition of soil bacterial communitiesتاثیر کاربری اراضی روی فراوانی نسبی و ترکیب جوامع باکتریایی خاک115120681FAقباد جلالیدانشگاه فردوسی مشهدامیر لکزیانعضو هیات علمی گروه علوم خاک-دانشگاه فردوسی مشهدعلیرضا آستاراییعضو هیات علمی گروه علوم خاک- دانشگاه فردوسی مشهدعلیاکبر حداد مشهد ریزهعضو هیات علمی گروه زیستشناسی- دانشگاه فردوسی مشهدمهدی آزادوارعضو هیات علمی گروه گیاهپزشکی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی جنوب استان کرمانعیسی اسفندیارپور بروجنیعضو هیات علمی گروه علوم خاک- دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجانJournal Article20170404Land-use change is one of the most important factors influencing soil microbial communities, which play a pivotal role in most biogeochemical and ecological processes. In order to determine the effect of land use on the relative abundance and composition of soil bacterial communities by using Real-time PCR, a study was carried out in three different land uses (orchard land, farmland and shrubland) in Jiroft plain, Iran. 12 surface soil samples were collected from each land use and some soil physicochemical properties were measured. The NucleoSpin® Soil kit was used for extraction and purification of DNA from soil samples. Quantitative comparison of the concentration and melting temperature of 16S rDNA amplicons, respectively, for assessment of the relative abundance and composition of soil bacterial communities in different land uses were performed by using Real-time PCR system and based on the relative standard curve method. The results related to the concentration and quality of soil DNA indicated that extraction of DNA from soil samples by using NucleoSpin® Soil kit was favorable. As the results of Kruskal-Wallis nonparametric ANOVA showed, land use had significant effect on the relative abundance and composition of soil bacterial communities at the level of 5%. Means comparison showed that the relative abundance of soil bacterial communities in orchard land use was higher than that of two other land uses. Furthermore, the composition of soil bacterial communities in orchard and farm land uses was significantly different from shrub one. It can be concluded that land-use changes in Jiroft plain from shrubland to orchard land, and from shrubland to orchard land and farmland have caused an increase in the relative abundance as well as a significant change in the composition of soil bacterial communities, respectively.تغییر کاربری اراضی یکی از مهمترین فاکتورهایی بوده که ضمن اثرگذاری روی جوامع ریزجانداران خاک، نقش محوری در اکثر فرآیندهای بیوژئوشیمیایی و اکولوژیکی ایفا میکنند. بهمنظور بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی (از مراتع بوتهزار به کشاورزی) روی فراوانی نسبی و ترکیب جوامع باکتریایی خاک، مطالعهای با استفاده از روش Real-time PCR در سه کاربری اراضی (باغ، زراعی و بوتهزار) در دشت جیرفت انجام شد. در هر کاربری 12 نمونه خاک سطحی از عمق 10 سانتیمتری جمعآوری و برخی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها اندازهگیری شدند. استخراج و خالصسازی DNA از نمونههای خاک با استفاده از کیت نوکلئواسپین سویل (NucleoSpin® Soil kit) انجام شد. با استفاده از دستگاه Real-time PCR و طبق روش منحنی استاندارد نسبی، مقایسه کمّی غلظت نسبی و دمای ذوب قطعات 16S rDNA باکتریایی خاک بهترتیب برای بررسی فراوانی نسبی و ترکیب جوامع باکتریایی خاک در کاربریهای اراضی مختلف انجام شد. نتایج بررسی غلظت و کیفیت DNA های استخراج شده از نمونههای خاک نشان داد که استخراج و خالصسازی DNA با استفاده از کیت نوکلئواسپین سویل مطلوب بود. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه ناپارامتریک کروسکال والیس (در سطح آماری پنج درصد) نشان داد که کاربری اراضی روی فراوانی نسبی و ترکیب جوامع باکتریایی خاک اثر معنیدار داشت؛ بهطوریکه میانگین فراوانی نسبی جوامع باکتریایی خاک در کاربری باغ بیشتر و با دو کاربری دیگر تفاوت معنیدار داشت. همچنین ترکیب جوامع باکتریایی خاک در کاربری بوتهزار با دو کاربری دیگر تفاوت معنیدار داشت. بهطورکلی در دشت جیرفت تغییر کاربری اراضی از بوتهزار به باغ و از بوتهزار به باغ و زراعی بهترتیب سبب افزایش فراوانی نسبی و تغییر معنیدار ترکیب جوامع باکتریایی خاک شده است.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Short-term effects of conservation tillage and canola cover crop on selected biological indicators of soil quality and sunflower yield in Dastjerd, Hamedanتأثیرکوتاه مدت خاکورزی حفاظتی و گیاه پوششی کلزا بر برخی شاخصهای زیستی کیفیت خاک و عملکرد آفتابگردان در منطقه دستجرد (همدان)1630120669FAشیلان فعله گریدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بو علی سینا همدان.محسن نائلگروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بو علی سینا همدانجواد حمزه ئیگروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بو علی سینا همدانعلی اکبر صفری سنجانیگروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بو علی سینا همدان0000-0001-7363-6964Journal Article20170124Assessing biological indicators of soil quality is crucial to evaluation of ecological sustainability of agroecosystem. This study aimed at assessing the effects of four years of different tillage practices (no tillage, minimum tillage and conventional tillage) with and without canola cover crop on selected biological indicators of soil quality and sunflower yield in Dastjerd, Hamedan; A randomized complete block design with factorial arrangement and three replications was conducted. All the measured properties, including soil organic carbon, available P, basal microbial respiration, protease and phosphatase activity and sunflower seed yield were significantly (Pمطالعه شاخصهای زیستی کیفیت خاک اهمیت و کاربرد زیادی در ارزیابی پایداری اکولوژیک بوم نظامهای زراعی دارند. این آزمایش، با هدف بررسی تأثیر چهار سالهی روشهای مختلف خاکورزی (بدون خاکورزی، خاکورزی حداقل و خاکورزی مرسوم) در شرایط حضور و عدم حضور گیاه پوششی کلزا بر برخی شاخصهای کیفیت خاک و عملکرد آفتابگردان در منطقه دستجرد همدان اجرا شد؛ آزمایش با آرایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تمامی ویژگیهای مورد بررسی شامل کربن آلی، فراهمی فسفر، تنفس میکروبی، فعالیت آنزیم فسفاتاز، فعالیت آنزیم پروتئاز و عملکرد دانه آفتابگردان بهطور معنیداری (در سطح 1 درصد) تحت تأثیر تیمارهای خاکورزی و گیاه پوششی قرار گرفتند، برهمکنش خاکورزی و گیاه پوششی برای کربن آلی و آنزیم فسفاتاز در سطح 1 درصد معنیدار شد، اما برای دیگر شاخص-های مورد مطالعه معنیدار نبود. در تیمار خاکورزی حداقل+گیاه پوششی میزان کربن آلی 5/2 و تنفس میکروبی 5/1 برابر نسبت به تیمار خاکورزی مرسوم+بدون گیاه پوششی (شاهد) افزایش داشت؛ این افزایش برای سایر شاخصها نیز مشاهده شد (فسفر فراهم 80 درصد، فعالیت آنزیم فسفاتاز 59 درصد، آنزیم پروتئاز 84 درصد و عملکرد دانه آفتابگردان 34 درصد). بعد از تیمار خاکورزی حداقل+گیاه پوششی، در تیمار بدون خاکورزی+گیاه پوششی بیشترین مقدار شاخصهای کیفیت خاک و عملکرد دانه اندازهگیری شد. اعمال تیمارهای خاکورزی حداقل و کشت گیاه پوششی کلزا موجب افزایش ذخایر مواد آلی، فعالیت زیستی خاک و عملکرد دانه آفتابگردان گردید.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Estimation of Soil erodibility factor of USLE model and its relationship with landscape features in some parts of Nazzlo-Chay basin, Iranبرآورد عامل فرسایش پذیری خاک مدل USLE و ارتباط آن با برخی از ویژگیهای زمین منظر در بخشی از حوضه آبخیز نازلو چای ارومیه3143120677FAکمال خسروی اقدمفارغ التحصیل کارشناسی ارشد گروه علوم خاک دانشگاه ارومیه0000-0001-9206-2142حمیدرضا ممتازهیات علمی گروه علوم خاک دانشگاه ارومیهفرخ اسدزادههیات علمی گروه علوم خاک دانشگاه ارومیه0000-0001-5882-2574Journal Article20161112Soil erodibility is a dynamic aspect that varies over time and with plough, animal’s activities and biochemical factors resulting in a major environmental threat to the sustainability and productive capacity of agricultural areas. In Universal Soil Loss Equation (USLE), soil erodibility factor (K-factor), as an effective parameter in water erosion is a function of particle size distribution, organic matter, structure and permeability. In the present study, the spatial distribution of the amount of K-factor was investigated in the Nazlou Chai Watershed in Urmia, West Azerbaijan using geostatistics. Then soil samples were taken from 1 km by 1 km square grid over 64 location, and the amount of K-factor was calculated in the USLE model. The results showed that K-factor was ranged from 0.029 to 0.079 (T h MJ-1 mm -1). The spatial variation of K-factor was best fit to the exponential model and showed a moderate spatial structure. The studied soils were categorized in low and very low erodibility classes. The quantitative amounts of erodibility were categorized based on slope classes and the highest value observed for 5-8% slope that belongs to dry farming land use. Also K-factor showed various values in different hydrological groups, where group A showed the least and group D showed the highest amount. It seems that inappropriate soil management in both hilly areas and dry farming lands is one of the main causes of soil damage and an increase of soil erodibility.فرسایشپذیری خاک، خصوصیتی پویاست که با زمان، رطوبت خاک، شخم، فعالیت حیوانات و فاکتورهای شیمیایی و زیستی تغییر میکند، در نتیجه افزایش آن، تهدیدی عمده برای پایداری و ظرفیت تولید زمینهای کشاورزی محسوب میشود. این عامل که در مدل USLE بهصورت فاکتور K یا عامل فرسایشپذیری نشان داده میشود پارامتری اثرگذار در فرسایش آبی است و تابعی از توزیع اندازه ذرات، ماده آلی، ساختمان و نفوذپذیری است. در پژوهش حاضر توزیع مکانی مقادیر فاکتور فرسایشپذیری مدل USLE، در بخشی از حوزه آبخیز نازلو چای ارومیه با استفاده از زمینآمار مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور نمونهبرداری از خاک با فواصل منظم یک کیلومتری و در 64 نقطه انجام و بر اساس رابطه K در مدل USLE، مقدار آن محاسبه شد. نتایج نشان دادکه مقدار عامل K در محدوده 079/0 – 029/0 تن ساعت بر مگا ژول میلیمتر متغیر است. تغییرات مکانی فاکتور K از مدل نمایی تبعیت نموده و استحکام فضایی متوسطی دارد. خاکهای منطقه از نظر فرسایشپذیری در کلاسهای فرسایشپذیری کم و خیلی کم قرار دارند. مقادیر کمّی فرسایشپذیری در کلاسهای شیب مختلف متفاوت بوده و حداکثر آن در کلاس شیب 5 تا 8 درصد که مربوط به کاربری دیم میباشند مشاهده شد. همچنین مقادیر K در گروههای هیدرولوژیکی مختلف، متفاوت بوده و در گروه A کمترین مقدار و در گروه D بیشترین مقدار آن مشاهده شد. بهنظر میرسد که مدیریت ناصحیح خاک در اراضی شیبدار و دیم، یکی از عوامل اصلی تخریب خاک و در نتیجه افزایش عامل فرسایشپذیری میباشد.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Reaction of topsoil earthworms groups to variability of ecological characters in a broad-leaved forestواکنش گروههای کرمهای خاک سطحی به تغییرپذیری مشخصههای اکولوژیکی یک جنگل پهنبرگ4453120674FAفائزه السادات طریقتدانشگاه گیلانیحیی کوچدانشگاه تربیت مدرسسید محسن حسینیدانشگاه تربیت مدرسJournal Article20160718Abstract<br />Earthworms are as the most important soil forest ecosystem engineers. Present research was considered to study the reaction of earthworm group's (epigeic, anecic and endogeic) in topsoil to variability of ecological characters (litter C, litter N, litter C/N, soil C, soil N, soil C/N, and pH and moisture) in Noor Forest Park. Litter and soil samples were taken, with microplots of 30×30×15 cm, under tree canopy of Alnus glotinusa, Ulmus glabra, Popolus caspica and Parrotia persica species. Earthworms were collected during soil sampling, washed in water and weighed. Biomass was defined as the weight of the worms after drying at the labratory. Results showed that the soil under Alnus glotinusa has high abundance and biomass of epigeic (0.3 n/m2 amd 3 g/m2 respectively) and endogeic (1.4 n/m2 and 14 mg/m2 respectively). Whereas any epigeic and endogeic were not found under Parrotia persica. The least density and biomass (0.5 n/m2 and 0.5 mg/m2 respectively) of anecic earhworms were recorded under Parrotia persica. The results of this research are indicating of positive role of Alnus glotinusa species, related to high litter N, on biological index of soil quality that can be considered to restore of degraded parts in the northern Iran.کرمهای خاکی به عنوان مهمترین مهندسین اکوسیستم خاکهای جنگلی قلمداد میشوند. پژوهش حاضر جهت بررسی واکنش گروههای کرمهای خاکی (اپیژئیک، آنسئیک و اندوژئیک) در لایه سطحی خاک به تغییرپذیری مشخصههای اکولوژیکی (کربن لاشبرگ، نیتروژن لاشبرگ، نسبت C/N لاشبرگ، کربن خاک، نیتروژن خاک، نسبت C/N خاک، محتوی رطوبت و pH) پارک جنگلی نور صورت گرفت. جهت انجام تحقیق حاضر، چهار گونه توسکا قشلاقی، سفیدپلت، اوجا و انجیلی انتخاب و نمونهبرداری لاشبرگ و خاک در زیر تاج درخت در میکروقطعه نمونه (30 × 30 و عمق 15 سانتیمتری) انجام پذیرفت. همزمان با نمونهبرداری، کرمهای خاکی بصورت جداگانه، کامل و به روش دستچین کردن از خاک جدا شده و زیتوده هر یک در محیط آزمایشگاه اندازهگیری شد. مطابق با نتایج، خاک تحتانی گونه توسکا، بیشترین فراوانی (3/0 تعداد در متر مربع) و زیتوده (سه میلیگرم در متر مربع) اپیژئیکها و بیشترین فراوانی (4/1 تعداد در متر مربع) و زیتوده (14 میلیگرم در متر مربع) اندوژئیکها را به خود اختصاص داده بود. در خاک تحتانی گونه انجیلی، کرم-های خاکی اپیژوئیک و اندوژئیک مشاهده نشد. همچنین، کمترین حضور (5/0 تعداد در متر مربع) و زیتوده (5/0 میلی-گرم در متر مربع) آنسئیکها در خاک تحتانی گونه انجیلی مشاهده شد. نتایج این تحقیق بیانگر تاٌثیر مثبت گونه درختی توسکا قشلاقی، بواسطه محتوی نیتروژن زیاد لاشبرگ، بر شاخص بیولوژیکی کیفیت خاک بوده که میتواند جهت احیای مناطق تخریبیافته سطوح شمالی کشور مورد توجه قرار گیرد.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Testing of new inputs to predict near-saturated soil hydraulic conductivityآزمودن ورودیهای جدید برای برآورد هدایت هیدرولیکی نزدیک اشباع خاک546920501FAپیمان شاکر شهماربیگلودانش آموخته کارشناسی ارشد علوم خاک، دانشکده کشاورزی، انشگاه ارومیهحبیب خداوردیلودانشگاه ارومیهحمیدرضا ممتازعضو هیئت علمی دانشگاه ارومیهJournal Article20170723Near-saturated soil hydraulic conductivity (Ks) is a key property for several purposes including simulation of hydrological processes, determination of unsaturated soil hydraulic conductivity function and modelling water flow and solute transport. Since it is soil structure-dependent, field measurement techniques should be used to minimize disturbance of the sampled soil volume. Because of high spatiotemporal variability of Ks, replicated measurements need to be carried out, so that, the method to be applied should be simple and rapid enough as the simplified falling head (SFH) technique is. Alternatively, pedotransfer functions (PTFs) could also be utilized for indirect prediction of Ks through the surrounding soil attributes. The objective of this study was to test some new inputs to predict the Ks of salt-affected soils adjacent to Lake Urmia. A 32 cm diameter ring was used to determine Ks by the SFH technique in soils with different salinity (electrical conductivity of saturated extract, ECe = 0.1 – 95.3 dS/m) and sodicity (exchangeable sodium percentage, ESP = 4 – 70.9 %) levels. A total of 190 SFH runs were carried out, adjacent to each of which, some undisturbed soil cores (5 cm in height by 5 cm in diameter) and disturbed soil samples were randomly collected from the surface soil and were analyzed for their physicochemical properties. The studied soils mainly had moderate (≈ 40%) to moderately rapid (≈ 48%) conductivities. Correlation and stepwise regression analysis showed that Ks was correlated negatively with bulk density (ρb) (r = -0.205), index of crusting (Ic) (r = -0.180), and degree of compaction (SDC) (r = -0.206) (P ≤ 0.01) and positively with structural stability index (SSI) (r = 0.184) and geometric mean diameter of soil aggregates (GMD) (r = 0.157) (P ≤ 0.05). Furthermore, the Ks had negative correlation with both soil ECe and ESP.هدایت هیدرولیکی نزدیک اشباع (Ks) خاک از ویژگیهای کلیدی برای اهداف مختلف از جمله شبیهسازی فرایندهای هیدرولوژیکی، تعیین تابع هدایت هیدرولیکی غیراشباع خاک و مدلسازی جریان آب و انتقال املاح است. چون Ks یک ویژگی وابسته به ساختمان خاک است، برای به حداقل رساندن دستخوردگی حجم خاک نمونهبرداری شده معمولا از روشهای اندازه-گیری صحرایی استفاده میشود. به دلیل تغییرپذیری بالای مکانی- زمانی Ks، اندازهگیریهای (تکرار) زیادی لازم است؛ بنابراین روش مورد استفاده، همانند روش بار افتان سادهسازی شده (SFH)، بایستی به اندازه کافی سریع و ساده باشد. همچنین میتوان از توابع انتقالی خاک (PTFs) برای برآورد غیرمستقیم Ks از طریق دیگر ویژگیهای خاک بهره برد. هدف از این پژوهش، آزمودن ورودیهای جدید برای برآورد Ks خاک در خاکهای متأثر از نمک حاشیه دریاچه ارومیه بود. از استوانهای با قطر 32 سانتیمتر برای اندازهگیری Ks با روش SFH در خاکهایی با سطوح مختلف شوری (هدایت الکتریکی عصاره اشباع، dS/m 95-1/0ECe = ) سدیم (درصد سدیم تبادلی، %80-4ESP = ) استفاده شد. در کل 190 نمونه با روش SFH اندازهگیری شد و از همسایگی نزدیک هر نقطه، تعدادی نمونه خاک دستنخورده (با استوانهای به قطر 5 سانتیمتر و ارتفاع 5 سانتیمتر) و دستخورده به صورت تصادفی از خاک سطحی جمعآوری و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها تعیین شدند. خاکهای مورد مطالعه عمدتاً دارای Ks متوسط (تقریباً 40 درصد از خاکها) تا نسبتاً تند (تقریباً 48 درصد) بودند. تجزیه همبستگی و رگرسیون گامبهگام نشان داد که Ks با جرم ویژه ظاهری (b) (205/0- r =)، شاخص سلهبندی (Ic) (180/0- r =) و درجه تراکم خاک (SDC) (206/0- r =) همبستگی منفی (01/0P≤) و با شاخص پایداری ساختمان خاک (SSI) (184/0r =) و میانگین هندسی قطر خاکدانهها (GMD) (157/0r =) همبستگی مثبت (05/0P≤) داشت. افزون بر این، Ks با ECe و ESP خاک ارتباطی منفی داشت.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522The Effect of the urban waste water Tabriz Bonab and Maragheh on soil properties and the quality of three onions, tomatoes and alfalfaبررسی تأثیر کاربرد پس آب فاضلاب شهری تبریز، بناب و مراغه بر خصوصیات خاک و کیفیت سه محصول پیاز، گوجهفرنگی و یونجه7083120676FAاحمد بایبوردیموسسه تحقیقات خاک و آبحامد رضاییبخش تحقیقات اصلاح اراضی موسسه تحقیقات خاک وآبحسن منیری فربخش تحقیقات زراعی وباغی ،مرکز تحقیقات وآموزش کشاورزی ومنابع طبیعی آذربایجان شرقی، سازمان تحقیقات ،آموزش وترویج کشاورزی تبریز ایراننسرین حاجی حسنیبخش تحقیقات آبخیزداری ، مرکز تحقیقات وآموزش کشاورزی ومنابع طبیعی آذربایجان شرقی، سازمان تحقیقات ،آموزش وترویج کشاورزی تبریز ایرانپریسا زرگری پوربخش تحقیقات فنی ومهندسی کشاورزی، مرکز تحقیقات وآموزش کشاورزی ومنابع طبیعی آذربایجان شرقی، سازمان تحقیقات ،آموزش وترویج کشاورزی تبریز ایرانصدقعلی زمانیبخش تحقیقات خاک وآب، مرکز تحقیقات وآموزش کشاورزی ومنابع طبیعی آذربایجان شرقی، سازمان تحقیقات ،آموزش وترویج کشاورزی تبریز ایرانرسول احمدی عدلیبخش تحقیقات خاک وآب، مرکز تحقیقات وآموزش کشاورزی ومنابع طبیعی آذربایجان شرقی، سازمان تحقیقات ،آموزش وترویج کشاورزی تبریز ایرانJournal Article20170212In order to determine the elements and heavy metals in water and areas in various plants, the experiment was conducted during the years of 2014 and 2015 in form of factorial based on randomized complete block design. The first factor was included two levels of water (pit water and sewage water) and the second factor was involved three regions (Tabriz, Maragheh, and Bonab) and the third factor was included three crops (onions, tomatoes and alfalfa). 36 treatments were studied over two years in three replications. The results showed that there are significant differences among studied waters in terms of element amount. But the interaction of year and no significant difference waters but no significant difference was observed between interaction of year and waters. The results among the studied plants in terms of element amount demonstrated that there are significant differences among plants in terms of elements amount and also significant differences were observed for interaction of year and plant in majority of the studied traits. By studying the three regions in terms of elements amount; it was observed that there are significant differences among the regions. Significant difference was observed in majority of the studied traits for interaction of year and region. The results of mean comparisons with Duncan method indicated that sewage water had the highest amount of elements and onion had the greatest amount of elements and Bonab was the most polluted region. The correlation results showed that there was significant negative correlation between yield and heavy metals.بهمنظور بررسی میزان عناصر و فلزات سنگین در آبها و مناطق در گیاهان مختلف، آزمایشی دوساله طی سالهای 1393 و 1394 بهصورت فاکتوریل بر پایه بلوکهای کامل تصادفی اجرا شد. عامل اول شامل دو سطح آب ( آب چاه و فاضلاب) و عامل دوم شامل سه منطقه (تبریز، مراغه و بناب) و عامل سوم شامل سه گیاه (پیاز، گوجهفرنگی و یونجه) بود. 36 تیمار در سه تکرار طی دو سال موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین آبهای موردمطالعه ازنظر میزان عنصر اختلاف معنیداری وجود دارد. ولی بین اثر متقابل سال و آبها اختلاف معنیداری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که ازنظر غلظت عناصر در بین گیاهان موردمطالعه و ازنظر اثر متقابل سال در گیاه در اکثر صفات موردمطالعه اختلاف معنیداری وجود دارد. همچنین ازنظر غلظت عناصر موردمطالعه در بین مناطق موردمطالعه و همچنین اثر متقابل سال در منطقه در اکثر صفات موردمطالعه اختلاف معنیداری مشاهده گردید. نتایج مقایسات میانگین به روش دانکن نشان داد که ازنظر تیمار آبها، آب فاضلاب، ازنظر تیمار گیاه، گیاه پیاز و ازنظر منطقه شهر بناب بیشترین غلظت عناصر سنگین را داشتند. نتایج همبستگی متغیرها نشان داد که بین عملکرد و فلزات سنگین همبستگی منفی و معنیداری وجود داشت. <br />کلمات کلیدی:آب فاضلاب، فلزات سنگین، عملکرددانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Investigating the effects of antecedent rainfall on splash erosion in a Marl soil using rainfall simulatorبررسی اثرات بارندگی پیشین بر فرسایش پاشمانی در خاک مارنی با استفاده از شبیهساز باران8394120680FAعلی رضا واعظیدانشیار گروه خاکشناسی دانشگاه زنجانشکوه کریمیدانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجانمجید فرومدیدانشجوی دکتری، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجانJournal Article20170802Splash erosion is one of the most important kinds of water erosion. Splash of soil particles may affected by some factors especially antecedent rainfall event. Up to now, there isn’t any study on the effects of antecedent rainfall on splash erosion in the next rainfall. This study was conducted to investigate effect of the antecedent rainfall on the particles splash in a marl soil. Toward this, aggregates with a diameter of 6-8mm were taken of a marl soils under fallow condition in 2016. Aggregate were packed in 24 boxes with 30cm× 40cm dimensions and 30cm depth to investigate effect of eight rainfall durations levels at three replications. Simulated rainfall was applied to soil samples with eight durations (0, 7, 14, 21, 28, 35, 42 and 49 min). Aggregate breakdown and soil water content were determined in the soil samples after one day. After one day, soil boxes were placed under the same rainfall with a constant intensity of 40 mm h-1 for 15 min. Based on results, duration of antecedent rainfall significantly affected on the aggregate breakdown and increasing soil water content. The longest rainfall duration (49 min) appeared the highest aggregate breakdown (21.72%) as well as soil moisture content (29.08%).The amount of splash erosion in the next rain event were significantly influenced by the two soil variables changed by the antecedent rainfall i.e. aggregate breakdown (Pفرسایش پاشمانی از اشکال اصلی و مهم فرسایش آبی است. پاشمان ذرات خاک میتواند تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله باران پیشین قرار بگیرد. تاکنون پژوهشی در زمینه علل تأثیر باران پیشین بر مقدار فرسایش پاشمانی در باران بعدی انجام نگرفته است. این پژوهش بهمنظور بررسی اثر باران پیشین بر پاشمان ذرات در خاک مارنی انجام گرفت. برای این منظور خاکدانههای با قطر 6 تا 8 میلیمتری از یک خاک مارنی تحت آیش در غرب زنجان در سال 1395 جمعآوری شد. خاکدانهها در 24 جعبه پلاستیکی به ابعاد 40 ×30 سانتیمتر و عمق 10 سانتیمتر برای بررسی اثر هشت تداوم باران در سه تکرار ریخته شدند. باران شبیهسازی شده با تداوم صفر، 7، 14، 21، 28، 35، 42 و 49 دقیقه به نمونههای خاک اعمال گردید. تخریب خاکدانه و محتوای رطوبتی خاک در نمونههای خاک پس از یک روز اندازهگیری شدند. پس از یک روز، جعبههای خاک تحت باران یکسان با شدت ثابت 40 میلیمتر بر ساعت به مدت 15 دقیقه قرار گرفتند. فرسایش پاشمانی با اندازهگیری جرم ذرات پاشمان یافته در واحد سطح جعبه به دست آمد. بر اساس نتایج، تداوم باران پیشین اثری معنیدار بر تخریب خاکدانهها و افزایش محتوای رطوبتی خاک داشت. بیشترین شدت تخریب خاکدانه (72/21 درصد) و بالاترین محتوای رطوبتی خاک (08/29 درصد) در طولانیترین تداوم باران (49 دقیقه) حاصل شد. میزان فرسایش پاشمانی در رخداد باران بعدی تحت تأثیر دو متغیر تخریب خاکدانه (05/0>P) و محتوای رطوبتی خاک (01/0>P) ناشی از باران پیشین قرار گرفتند. تجزیه رگرسیونی چندگانه خطی نشان داد که از بین این دو متغیر، رطوبت پیشین خاک مهمترین عامل تعیینکننده تغییرات فرسایش پاشمانی در رخداد باران بعدی میباشد (01/0>P و 83/0=R2). مقدار فرسایش پاشمانی در هر رخداد باران را میتوان با اطمینان با استفاده از تعیین رطوبت پیشین خاک برآورد کرد.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Effect of Acetic Acid on Field Remediation Efficiency of Lead (Pb) contaminated soil with Electrokinetic Technologyاثر اسید استیک بر کارایی پالایش مزرعه ای خاک آلوده به سرب با فناوری الکتروسینتیک95107120668FAمسلم ثروتیعضو هیئت علمیحسین بیرامیهیات علمی مرکز ملی تحقیقات شوری یزد-فیزک خاک-انتقال املاح آلودگی خاک-آبگریزی-0000-0001-7967-8495Journal Article20170510Electrokinetic soil remediation is one of the innovative methods for decontamination of heavy metals from polluted soils. However, employing that method at field condition in soils with great adsorption capacity for heavy metals, needs to be studied thoroughly. In this research a Loam soil spiked with Lead (Pb) used to investigate electrokinetic remediation at field-scale in three depths (0, 15 and 30 cm) at experimental plots. After contamination with lead nitrate solution (1 g l-1), the soil had large amount of Pb (109.5, 102.1 and 87.3 mg kg−1 in three depths 0, 15 and 30 cm, respectively). All experiments were imposed with a constant voltage gradient of 1 V/cm in 10 days period in saturation condition at a field in Tabriz area, North West of Iran. In this study effect of different electrolytes (distilled water, Acetic acid 0.005 M) on the Pb removal efficiency by electrokinetic remediation were studied. The results suggested that removal efficiencies for Pb were influenced by type of electrolyte solution. After applying electrical current for 10 days, mean metal removal efficiency of Pb in distilled water treatment for three depths (0, 15 and 30) were 18.15%, 18.05% and 20.85% respectively. The mean Pb removal from the soil in acetic acid treatment in three mentioned depths were 22.0, 21.55 and 24.05 %, respectively, which represented 3.85, 3.5 and 3.2 % increasing in removal efficiency compared to the distilled water. High lime content (20.1%) of the examined soil appears hindered the increasing in removal efficiency with acetic acid solution. In addition, the pH changes along the soil plots showed an increasing trend from the anode to the cathode. In acetic acid treatment a greater reduction of pH was observed in the anode side.اصلاح الکتروسینتیکی خاک یکی از روشهای ابتکاری جهت آلودگیزدایی از خاکهای آلوده به فلزات سنگین است. با این حال، استفاده از روش مذکور در شرایط مزرعهای در خاکهایی با قدرت جذب بالا برای فلزات سنگین، نیاز به مطالعه بیشتر دارد. در این پژوهش اصلاح خاک لوم که بهصورت مصنوعی با سرب (Pb) آلوده شده بود، به روش الکتروسینتیک در سه عمق صفر، 15 و 30 سانتیمتری در شرایط مزرعهای در کرتهای آزمایشی مورد بررسی قرار گرفت. خاک مورد نظر پس از آلوده شدن توسط محلول نیترات سرب (1 گرم در لیتر)، دارای غلظت بالایی از سرب (5/109، 1/102 و 3/87 میلیگرم بر کیلوگرم بهترتیب در سه عمق صفر، 15 و 30 سانتیمتری) بود. آزمایشها با اعمال شیب ولتاژ یک ولت بر سانتیمتر در دوره زمانی 10 روز در شرایط اشباع در مزرعهای در اطراف شهرستان تبریز در شمال غرب ایران انجام گردید. در این تحقیق اثر نوع محلولهای الکترولیت (آب مقطر و اسید استیک 005/0 مولار) بر کارایی حذف الکتروسینتیکی Pb بررسی شد. نتایج نشان داد که نوع محلول الکترولیت بر روی کارایی حذف Pb مؤثر میباشد. بعد از اعمال جریان الکتریکی به مدت 10 روز، میانگین درصد حذف سرب در تیمار آب مقطر در عمقهای صفر، 15 و 30 سانتیمتر بهترتیب به 15/18، 05/18 و 85/20 درصد رسید. میانگین مقدار حذف Pb از خاک در تیمار اسید استیک در سه عمق مذکور بهترتیب برابر با 0/22، 55/21 و 05/24 درصد بود که نشاندهنده افزایش 85/3، 5/3 و 2/3 درصدی کارایی حذف نسبت به تیمار آب مقطر بود. مقدار بالای آهک (% 1/20) در خاک مورد نظر مانع افزایش قابل توجه کارایی حذف در تیمار اسید استیک شد. همچنین بررسی تغییرات pH در طول کرتهای آزمایشی نشاندهنده روند افزایشی pH از آند به سمت کاتد بود. در تیمار اسید استیک کاهش pH بیشتری در سمت آند مشاهده شد.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Prediction of soil salinity using multivariable regression on the basis of extracted indices from Landsat 8 satellite (Case study: Urmia)پیش بینی شوری خاک با روش رگرسیون چند متغیره بر مبنای شاخصهای استخراج شده از تصاویر لندست 8 (مطالعه موردی: ارومیه)108121120671FAرعنا خالقیدانشگاه ارومیهجواد بهمنشمدل سازی شبکه های عصبی، آبیاری و سازه های آبینسرین آزاددانشگاه ارومیهJournal Article20170107Managing and monitoring of salinity is one of the most important affair in agriculture, especially in arid and semi-arid area. For this purpose we have to use new technology like remote sensing and GIS. The relationship between soil parameters with satellite data is an effective step for predicting soil salinity. In this study we use multivariable regression based on relationship between topographical properties and extracted indices from Landsat 8 satellite for predicting soil salinity in Urmia. For predicting soil salinity, samples of 40 points from 0-30 cm soil depth were taken. Electrical conductivity from soil saturation extract (ECe) was measured. After performing the necessary processing on satellite images, pixel values in the different bands were extracted. The data was divided into two series: Training data (80%), validation data (20%). The relationship between satellite data and results of multivariable linear regression methods predicted, accuracy of the model by using factors such as R- squared, standard error of the mean, adjusted R-squared and Durbin Watson statistic evaluated. Results showed that model predicted with correlation coefficient, standard error of the mean, adjusted R-squared and Durbin Watson statistic were 70.3, 10.03, 61.8 and 1.709 respectively. Finally, the model evaluated by statistical indices. The indices values of Geometric Mean Error Ratio (GMER), R- squared (R2) and Root Mean Square Error (RMSE) measured 0.867, 0.638 and 0.354 respectively. The results showed that the model has a better estimation of soil salinity.پایش و مدیریت شوری، یکی از مهمترین مسائل کشاورزی بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک است. بهمنظور دستیابی به این هدف، بهرهگیری از ابزارهای نوین مانند سنجش از دور و GIS اجتناب ناپذیر است. بررسی روابط بین پارامترهای مختلف خاک با دادههای ماهوارهای، گامی مؤثر در پیشبینی هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک است. در این پژوهش با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره بر اساس روابط بین مؤلفههای توپوگرافیک با شاخصهای استخراج شده از تصاویر ماهوارهای سنجنده لندست 8، پیشبینی هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک در دشت ارومیه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظـور ابتـدا از عمق 0-30 سانتیمتری خـاک سـطحی،40 نمونه در منطقة مطالعاتی برداشت و در آزمایشگاه مقادیر EC مربوط بـه هـر نمونه اندازهگیری گردید. پس از انجام پردازشهای لازم بر روی تصاویر ماهوارهای، با تعیین نقاط زمینی بر روی تصاویر، ارزش پیکسلهای نظیر نقاط زمینی در باندهای مختلف استخراج گردید. در این پژوهش، دادهها به دو سری تقسیم شدند؛ سری آموزشی (80% دادهها)، سری ارزیابی (20% دادهها). رابطة بین دادههای ماهوارهای و نتایج حاصل از آزمـایش-هـای خـاک منطقه با استفاده از روش رگرسیون چند متغیرة خطی استخراج و دقت مدل با استفاده از فاکتورهایی نظیـر خطای معیار برآورد، ضریب تعیین تعدیل شده، ضریب دوربین-واتسون و ضریب همبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر ارائه مدلی با ضریب همبستگی 3/70 درصد، خطای معیار برآورد 03/10 درصد، ضریب تعیین تعدیل شده 8/61 درصد و ضریب دوربین-واتسون 709/1 میباشد. در نهایت مدل بر روی دادههای آزمون اعمال و برای ارزیابی از مقادیر پارامترهای RMSE، GMER و R2 استفاده شد که به ترتیب برابر 354/0، 867/0 و 82/63 % محاسبه گردیدند، که نتایج نشان از کارآیی و دقت خوب مدل در پیشبینی میباشد.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522The effect of Arbuscular Mycorrhizal Fungi on morphological and physiological characteristics of maize (Zea mays L.) in different levels of phosphate fertilizerتاثیر قارچ میکوریز آربوسکولار بر خصوصیات ریختشناسی و کارکردی ذرت (Zea mays L.) در سطوح مختلف کود فسفات122131120670FAسجاد رحیمی مقدمدانش آموخته دکتری آگرواکولوژی دانشگاه شهید بهشتیفرهاد نوری نجفیدانشجوی دکتری آگرواکولوژی دانشگاه شهید بهشتیحامد عینی نرگسهدانشجوی دکتری زراعت دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20161222To study the effect of arbuscular mycorrhizal fungi on morphological and physiological characteristics of maize in different levels of phosphorus fertilizer, a greenhouse experiment as factorial arranged in completely randomized design with three replications was carried out at Islamic Azad University Miyaneh Branch, Iran. The experimental treatments consisted of mycorrhizal inoculation with Glomus mosseae (inoculation and non-inoculation) and four levels of phosphorus chemical fertilizer (control, 13, 26, and 39 kg P per ha). Results showed that the highest values of wet and dry biomass (224.08 and 172.47 g Plant-1, respectively) were belonged to mycorrhizal inoculation in 39 kg P per ha. Also, the lowest values of wet and dry biomass (120.74 and 95 g Plant-1, respectively) were belonged to mycorrhizal non-inoculation at control level of phosphorus fertilizer. The highest values length, weight and number of ears (23.22 cm, 116.32 g and 4.25, respectively) were related to mycorrhizal inoculation in 39 kg P per ha. Totally, the result indicated which 39 kg P per ha at mycorrhizal non-inoculation had not only higher wet and dry biomass than 26 kg P per ha at mycorrhizal inoculation but also it had lower wet and dry biomass than 26 kg P per ha at mycorrhizal inoculation. Generally, the results of this research shows the increasing amount of biomass, chlorophyll and leaf phosphor concentration with improving in morphological and physiological characteristics of maize due to use of arbuscular mycorrhizal fungi. Also, absorption of phosphor and plant yield were increased by applying a low amount of phosphor fertilizer.به منظور ارزیابی تاثیر قارچ میکوریز آربوسکولار بر خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی ذرت در سطوح مختلف کود فسفات، آزمایشی گلخانهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانهی تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد میانه به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایش شامل استفاده از زادمایه میکوریزی گلوموس موسه (تلقیح و عدم تلقیح) و چهار سطح کود شیمیایی فسفات (شاهد، 13، 26 و 39 کیلوگرم فسفر در هکتار) بود. نتایج نشان داد بیشترین مقدار زیست توده خشک و تر به ترتیب با مقدارهای 47/172 و 08/224 گرم تک بوته مربوط به تلقیح میکوریز در سطح 39 کیلوگرم فسفر در هکتار بود. همچنین کمترین مقدار زیست توده خشک و تر به ترتیب با مقدارهای 95 و 74/120 گرم تک بوته مربوط به عدم تلقیح میکوریز در سطح شاهد کود فسفر بود. بیشترین مقدار طول، وزن و تعداد بلال به ترتیب با مقدارهای 22/23 سانتیمتر، 32/116 گرم و 25/4 عدد مربوط به تلقیح میکوریز در سطح 39 کیلوگرم فسفر در هکتار بود. به طور کلی نتایج نشان داد که تیمار 39 کیلوگرم فسفر در هکتار در شرایط عدم تلقیح نه تنها نسبت به تیمار 26 کیلوگرم فسفر در هکتار در شرایط تلقیح از لحاظ صفات زیست توده خشک و تر برتری ندارد بلکه از آن کمتر میباشد. در نهایت نتایج مشخص کرد که استفاده از قارچ میکوریز آربوسکولار باعث افزایش زیست توده، کلروفیل و غلظت فسفر برگ همراه با بهبود صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک ذرت میشود. همچنین تلقیح با قارچ، افزایش جذب فسفر و عملکرد گیاه به ازای مقدار کمتری از کود فسفات را در پی داشت.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Micromorphological study of the gypsum and calcium carbonate features and clay mineralogy in soils with different parent material in south of Guilan provinceمطالعه میکرومورفولوژی اشکال گچ و کربنات کلسیم و کانی شناسی رس در خاک های با مواد مادری مختلف در جنوب استان گیلان132147120675FAمستانه رحیمی مشکلهدانشجوی دکتری مهندسی علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان.حسن رمضانپورگروه مهندسی علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت.نفیسه یغمائیان مهابادیهیئت علمی گروه علوم خاک، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلانمهدی نوروزیدانش آموخته دکتری گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز.Journal Article20170609Gypsiferous and calcareous soils comprise an important part of soil resources in arid and semiarid areas of south of Guilan province. This study in order to investigation of gypsum and lime in soils of the hilly lands of Aliabad region in Guilan province by soil thin sections was performed. Soil sampling as air-dried undisturbed clods from gypsiferous-salty and calcareous parent material with three replicate at two slope positions (back slope and foot slope) and into surface (0-20 cm) and subsurface (20-40 cm) depths was performed. Results showed that soils with gypsiferous-salty parent material had heavier textural class than the calcareous soils. The results of micromorphology showed that the number of channel and chamber voids and excrements is higher in calcareous soil due to the presence of larger pores and more biological activity. Micromorphological pedofeatures of gypsiferous-salty soils include the forms of gypsum interlocked plates, gypsum lenticular crystals, gypsum pendant, infilling of gypsum as dense complete and incomplete, and loose discontinuous in voids and channel walls and hypo-coating of iron and manganese and in calcareous soils include excrements, halow iron and micritic nodules, rock fragments, gypsum and calcite pendant and different forms of pedogenic calcite as columnar, cluster, needle, micritic and sparitic. The fine fraction in both soils were mainly crystalitic b-fabric and locally stipple speckeld and undifferentiated b-fabric. The micromorphological index for soil evolution index (MISECA) showed that both soils had weak development. Results of clay mineralogy showed that chlorite, illite, vermiculite, smectite and hydroxyl-interlayer minerals were prominent in in both soils. Furthermore, the difference between soils of two parent material was the presence of palygorskite mineral in gypsiferous-salty soil.خاکهای گچی و آهکی بخش مهمی از خاکهای مناطق خشک و نیمه خشک جنوب استان گیلان را شامل میشود. این مطالعه به منظور بررسی اشکال گچ و آهک در خاکهای اراضی تپه ماهوری منطقه علیآباد استان گیلان توسط مقاطع نازک میکروسکوپی خاک انجام شد. نمونهبرداری خاک به صورت کلوخه دست نخورده هوا خشک از مواد مادری گچی- نمکی و آهکی، با سه تکرار از دو موقعیت شیب (شیبپشتی و پایشیب) و عمق سطحی (20-0 سانتیمتر) و زیرسطحی (40-20 سانتیمتر) انجام گرفت. نتایج نشان داد که خاکهای گچی- نمکی کلاس بافتی سنگینتری در مقایسه با خاکهای آهکی داشتند. نتایج میکرومورفولوژی نشان داد که تعداد حفرات کانال و محفظه و فضولات حیوانی در خاکهای آهکی بیشتر است که به علت وجود حفرات درشتتر و فعالیت بیولوژیکی بیشتر است. عوارض میکرومورفولوژی در خاکهای گچی- نمکی شامل اشکال صفحات در هم قفل شده گچ، بلورهای عدسی شکل، پندانت گچی، پُرشدگی گچ به صورت متراکم کامل و غیرکامل و غیرپیوسته پراکنده در حفرات و هایپوکوتینگ آهن و منگنز و در خاکهای آهکی شامل فضولات جانوری، نودول آهن هالو ، قطعات سنگی (لیتوریلیکت)، ندول آهک میکریتیک، مخلوط گچ و آهک به صورت پندانت و انواع اشکال پدوژنیک کلسیت به صورت ستونی، خوشهای، سوزنی و اسپاریتیک میباشد. بخش ریز در هر دو خاک عمدتاً دارای بیفابریک کریستالیتیک و گاهی استیپل اسپکلت و نامشخص (ایزوتیک) میباشد. شاخص تکاملی میکروموفولوژی خاک (مسیکا) نیز نشان داد که هر دو نوع خاک دارای تکامل ضعیف بودند. نتایج کانیشناسی رس نشان داد که کانیهای غالب در دو مادهمادری کلریت، ایلیت، ورمیکولیت، اسمکتیت و کانیهای مخلوط میباشد. همچنین حضور کانی پالیگورسکایت در خاکهای گچی- نمکی از موارد اختلاف بین این دو خاک است.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Effects of salinity and microbial inoculation on the yield and phosphorous efficiency indicators of cornتأثیر شوری و تلقیح میکروبی بر عملکرد و شاخصهای کارآیی فسفر در گیاه ذرت148165120672FAمحسن بریناستادیارمیرحسن رسولی صدقیانیاستاد گروه علوم خاک دانشگاه ارومیه0000000198044076ساناز اشرفی سعیدلودانشجوی دکتری گروه علوم خاک دانشگاه ارومیهفاطمه شکوریدانشجوی کارشناسی ارشد گروه علوم خاک دانشگاه ارومیهJournal Article20170815In this study, in order to assess the effect of salinity on yield, phosphorous efficiency indicators and some elements concentration in corn root and shoot dry weight, and also to evaluate phosphate-solubilizing microorganisms and mycorrhizal fungi efficiency in adjusting salinity impacts on plant, an experiment carried out in a completely randomized design in greenhouse conditions. The first factor involves salinity (non-saline (NS) and salinity of 4.5 dS m-1 (S)) and the second factor was microbial inoculation including control (without inoculation), nutrition with soluble phosphorus (P), mycorrhizal inoculation (M), inoculation of phosphate solubilizing bacteria (PSB), phosphate solubilizing fungi inoculation (PSF), co-inoculation of mycorrhiza and bacteria (MB) and co-inoculation of mycorrhiza and fungi (MF). At the end of growing period, some plant growth indicators and nutrient concentrations in plant shoot were measured and phosphorous efficiency indicators were calculated. The results showed that salinity levels had a significant impact on all of measured properties except zinc. The highest amounts of shoot length (78.89 cm) and stem diameter (1.023 cm) were observed in soluble phosphorus treatment. Also, the results showed a significant increase in the amount of phosphorous, iron, zinc, copper, manganese, shoot length and stem diameter of plants that were inoculated with mycorrhiza and bacteria and in co-inoculation of AMF and phosphate-solubilizing microorganisms condition, in comparison with non-inoculated plants. Bacteria and mycorrhizal treatments increased shoot length amount 1.90 and 1.20 times compared to control, respectively. Fungi and mycorrhiza treatments increased shoot zinc content 40.98 and 85.65 percent compared to control, respectively. It is inferred that microbial inoculation increase corn plants resistance in salinity condition by influencing nutrients uptake.در این مطالعه، به منظور بررسی تأثیر شوری بر عملکرد، شاخصهای کارآیی فسفر و غلظت برخی از عناصر در ماده خشک ریشه و اندام هوایی گیاه ذرت (Zea mays L.) و نیز ارزیابی کارآیی ریزجانداران حلکننده فسفات و میکوریزها در تعدیل اثرات تنش شوری بر گیاه، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در شرایط گلخانهای اجرا گردید. فاکتور اول شامل شوری در 2 سطح (بدون شوری (شاهد) و با شوری 5/4 دسی زیمنس بر متر) و فاکتور دوم تلقیح میکروبی با 7 سطح مختلف شامل شاهد (بدون تلقیح)، تغذیه با فسفر محلول (KH2PO4)، تلقیح میکوریزی (M, Glomus)، تلقیح باکتریهای حلکننده فسفات ((PSB, Pseudomonas fluorescent ، تلقیح قارچهای حلکننده فسفات PSF, Aspergillus niger))، تلقیح تلفیقی میکوریز و باکتری (MB) و تلقیح تلفیقی میکوریز و قارچ (MF) بود. در پایان دوره رشد، برخی شاخصهای رشد گیاه و غلظت عناصر غذایی در اندام هوایی گیاه اندازهگیری شده و شاخصهای کارآیی فسفر محاسبه گردید. نتایج حاکی از تأثیر معنیدار سطوح شوری بر تمام صفات اندازهگیری شده غیر از غلظت روی بود. بیشترین مقادیر ارتفاع اندام هوایی (89/78 سانتیمتر) و قطر ساقه (02/1سانتیمتر) در تیمار فسفر محلول مشاهده گردید. همچنین نتایج، افزایش معنیدار در مقدار فسفر، آهن، روی، مس، منگنز، ارتفاع اندام هوایی و قطر ساقه را در گیاهان تلقیح شده با میکوریز و باکتری و نیز در شرایط تلقیح توام میکوریز-ریزجانداران حلکننده فسفات در مقایسه با گیاهان شاهد بدون تلقیح، نشان داد. تلقیح با تیمارهای میکوریز و باکتری، ارتفاع اندام هوایی را به ترتیب 90/1و 20/1 برابر نسبت به شاهد افزایش دادند. همچنین تیمارهای تلقیح قارچی و میکوریزی، مقدار روی اندام هوایی را به ترتیب 98/40 و 65/85 درصد در مقایسه با تیمار شاهد افزایش دادند. چنین استنباط میشود که تلقیح میکروبی از طریق تأثیر بر جذب عناصر غذایی، مقاومت گیاه ذرت را در شرایط وجود تنش شوری افزایش میدهد.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522The use of plant growth promotion bacteria inoculants Pseudomonas fluorescens in increasing growth and nutrient uptake in wheatاستفاده از زادمایه های باکتری سودوموناس فلورسنس محرک رشد گیاه در افزایش رشد و جذب عناصر غذایی گیاه گندم165176120678FAشایان شریعتیدانشجوی دکتری دانشگاه تهرانحسینعلی علیخانیاستاد گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه تهرانشهاب شریعتیاستاد گروه شیمی دانشگاه آزاد رشتJournal Article20170428High cost of fertilizers manufacture and environmental pollution due to their application make it necessary to use other sources especially biofertilizers. The purpose of this study was to determine capability of bacteria Pseudomonas fluorescence survival as one of phosphate solubilizing and plant growth promoting bacteria on different organic and inorganic carriers including vermicompost, perlite, rock phosphate, and four formulations of them and also, their effect on growth indices in wheat. The experiment was performed through complete randomized block design with four replicates, seven inoculants and two fertilizers (simple and triple superphosphate) treatments. Based on the results although triple super phosphate treatment was the best regarding to chlorophyll, plant height, phosphorus content in the shoot, and shoot and root dry weight attributes but did not show significant difference with inoculants containing vermicompost (P>0.05). About the Iron and zinc in the shoot, vermicompost inoculant was observed higher than other treatments, and about zinc in the shoot this difference was significant with fertilizer and control (pهزینه بالای تولید کودهای شیمیایی و ایجاد آلودگیهای زیست محیطی ناشی از مصرف این کودها، استفاده از منابع دیگر به ویژه کودهای زیستی را ضروری میسازد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر کود زیستی باکتری حل کننده فسفات و محرک رشد گیاه سودوموناس فلوئورسنس بر پایه حاملهای مختلف آلی و معدنی شامل ورمیکمپوست، پرلیت و خاک فسفات و چهار فرمولاسیون از این مواد، بر روی شاخصهای رشد گیاه گندم بوده است. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی و با چهار تکرار، 7 تیمار زادمایه، 2 تیمار کودی سوپرفسفات ساده و تریپل و شاهد صورت گرفت. نتایج نشان داد اگرچه در مورد صفات سبزینگی، ارتفاع، فسفر اندام هوایی، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، تیمار سوپرفسفات تریپل و ساده بهتر بوده ولی تفاوت معنی-داری با زادمایههای حاوی ورمیکمپوست نداشتند (P>0.05). در مورد صفات روی و آهن اندام هوایی زادمایه ورمیکمپوست بیشترین مقدار را دارا بوده و در مورد صفت روی اندام هوایی تفاوت معنیداری با تیمارهای کودی و شاهد داشت (Pدانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Estimation of soil loss due to potato harvesting in Ghorveh-Dehgolan plain, Kurdestan Provinceبرآورد هدر رفت خاک ناشی از برداشت محصول سیبزمینی در دشت قروه و دهگلان، استان کردستان177186120679FAکاظم نصرتیدانشگاه شهید بهشتیمیلاد رستمیدانشگاه شهید بهشتیمصطفی امینیدانشگاه شهید بهشتیJournal Article20161231Soil erosion is one of the hazards with on-site and off-site effects that gradually cause decreasing soil quality, land degradation, surface water contaminations, reduction of dam’s reservoirs capacity and threating of human food security. The soil loss due to crop harvesting (SLCH) has been considered less comparing the soil erosion types by researches. The objective of this study is therefore to estimate the Potato soil loss due to crop harvesting in the Ghorveh-Dehgolan plain, Kurdestan province. In view of this, 20 samples of potato with weight of 5 kg were collected from dry land and irrigated cultivated lands in the study area. In the laboratory, after washing the samples, the suspensions were filtrated and the remained soils on filter paper were dried and the SLCH determined. The results showed that the SLCH ranged 13.4 to 40.4 g kg-1. The results of one-way ANOVA showed that there is significance difference between SLCH from dry land farming and irrigating cultivation with the confidence level of 95%. The results of cluster analysis also indicated the weak relationships between samples collected from both land use types. The soil loss due to potato harvesting from 80490.4 ha in ten last years was 72374.52 Mg with annual average of 7237 Mg yr-1. Also, the mean soil erosion due to potato harvesting ranged from 0.66 to 1.14 Mg ha-1 harvest-1. The results of this study demonstrated that the soil losses caused by crop harvesting can be of the same order of magnitude as soil losses caused by water erosion processes that should be considered by researchers and planners in soil erosion control and conservation fields.فرسایش خاک یکی از مخاطراتی است که به طور تدریجی با اثرات محلی و برونمحلی خود، باعث افت کیفیت خاک، تخریب اراضی، آلودگی آبهای سطحی، کاهش ظرفیت مخازن سدها و در نهایت تهدید امنیت غذایی بشر میشود. در مقایسه با انواع مختلف فرسایش، هدررفت خاک ناشی از محصولات کشاورزی کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. بدین ترتیب هدف از این مطالعه برآورد هدررفت خاک ناشی از برداشت محصول سیبزمینی در دشت قروه و دهگلان، کردستان میباشد. به این منظور، تعداد بیست نمونه سیبزمینی با وزن 5 کیلوگرم از اراضی دیم و کشت آبی در منطقه مورد مطالعه برداشت شد. در آزمایشگاه پس از شست و شوی نمونهها مخلوط آب و خاک از کاغذ صافی عبور داده شد و خاک باقیمانده روی کاعذ صافی خشک و مقدار هدررفت خاک تعیین شد. نتایج نشان داد میزان هدررفت خاک نمونهها حدود 4/13 الی 4/40 گرم بر کیلوگرم میباشد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین مقدار هدررفت خاک از کاربری با کشت دیم و کشت آبی در سطح 95 درصد تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل خوشهای نمایانگر ارتباط ضعیف بین نمونههای برداشت شده از کاربریهای مختلف بود. میزان هدررفت خاک برآورد شده از 4/80490 هکتار در 10 سال گذشته برابر با 52/72374 تن بود که به طور میانگین 7237 تن در هر سال است. همچنین میانگین هدررفت خاک ناشی از برداشت سیبزمینی از 66/0 تا 14/1 تن بر هکتار بر محصول برداشت شده متغیر است. نتایج این مطالعه اثبات مینماید که هدررفت خاک در اثر برداشت محصولات میتواند از نظر کمی در ردیف هدررفت خاک در اثر فرآیند فرسایش آبی قلمداد گردد که لازم است مورد توجه محققان و برنامهریزان عرصه کنترل فرسایش و حفاظت خاک قرار گیرد.دانشگاه ارومیهتحقیقات کاربردی خاک2423-71167120190522Different forms of soil potassium and its correlation with qualitative and quantitative characteristics of tobacco in soils of tobacco cultivated areas in northern Iranشکلهای مختلف پتاسیم و همبستگی آن با ویژگیهای کمّی و کیفی توتون در خاکهای توتونکاری شمال ایران187202120673FAعبدالغفور قلی زادهدانشجوی دکتری دانشگاه فردوسی مشهدعلیرضا کریمیگروه علوم خاک، دانشگاه فردوسی مشهدرضا خراسانیگروه علوم خاک دانشگاه فردوسی مشهدفرهاد خرمالی&#039;v,i ug,l oh; دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20170506Potassium content in tobacco leaves is highly affected the quality of tobacco and considered the important indicator for determining the tobacco leaf quality. This study aimed to investigate the relationship between different soil K forms (soluble, exchangeable, non-exchangeable, mineral and extracted with aqua-regia extractable) with quantitative and qualitative characteristics of tobacco. Nineteen surface soil samples were collected from tobacco cultivated areas of Golestan, Mazandaran and Guilan provinces. Physical, chemical properties and different forms of potassium in the soils were measured. A pot experiment in a completely randomized with three replications for the soils without application of potassium fertilizer was design to study the potassium uptake by tobacco. The results showed the lowest amounts all potassium forms in Guilan soils (except exchangeable potassium) and the highest amounts in Mazandaran soils. The effect of soil type on all the morphological and chemical characteristics of tobacco was significant at pمقدار پتاسیم در برگ توتون تأثیر زیادی بر کیفیت برگ توتون داشته و یکی از مهمترین شاخصها در تعیین کیفیت برگ توتون است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط شکلهای مختلف پتاسیم (محلول، تبادلی، غیرتبادلی، ساختمانی و عصارهگیری شده با تیزاب سلطانی) با ویژگیهای کمی و کیفی توتون انجام گرفت. تعداد 19 نمونه خاک سطحی از مناطق توتونکاری استانهای گلستان، مازندران و گیلان تهیه شد. ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و شکلهای مختلف پتاسیم اندازهگیری شد. بهمنظور بررسی جذب پتاسیم توسط توتون، آزمایش گلدانی در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار برای خاکهای مختلف بدون مصرف کود پتاسیم انجام شد. نتایج نشان داد که کمترین مقادیر شکلهای پتاسیم در خاکهای استان گیلان (بهجز پتاسیم تبادلی) و بیشترین مقادیر در خاکهای استان مازندران مشاهده شد. تأثیر نوع خاک بر ویژگیهای ریختشناسی و شیمیایی توتون در سطح یک درصد معنیدار بود. پتاسیم محلول و تبادلی بیشترین همبستگی را با ویژگیهای ریختشناسی و شیمیایی توتون نشان دادند. میزان و نسبت پتاسیم محلول به پتاسیم کل (برحسب درصد) در سطح یک درصد و پتاسیم تبادلی در سطح پنج درصدبا درصد پتاسیم در توتون همبستگی نسبتاً قوی داشت. همچنین، چون میزان شکلهای مختلف پتاسیم (بویژه محلول و تبادلی) بیانگر علت تغییرات پتاسیم در گیاه توتون نبود، لذا پیشنهاد میشود نسبت پتاسیم محلول و تبادلی (بر حسب درصد) برای انجام توصیه کودی دقیقتر پتاسیم استفاده شود.